خزان آرزوها

عشق تو خوابی بودو بس نقش سرابی بودو بس

خزان آرزوها

عشق تو خوابی بودو بس نقش سرابی بودو بس

درد دل با خدا

دلم شکسته بدجور... هیچ اشکی.. هیچ اغوشی... هیچ دوستی.. هیچ پناهگاهی.. هیچ چیز این دنیای لعنتی اروممنمیکنه!!!!!!! خــــــــدا ؟ دُنـیـاتــــ شَـهـوَتــــ سَـــــــــرایی شـــــدهـ بـرایِ خـــــودِشــ . . . نـمـیـخـــــــوای فـیلـتـــــرش کنـی . . . ایـن روزهــــــا خیـلــــــی هـا خیلــــــی کـارهـا در حـق ِ آدم می کننـد و آخـرش می گـوینـد : " حلال کنـیـــد " . . .!! . این دکمه ها چه گناهی کرده اند که باید تمام غم هایمرا تایپ کنند اینقدر به سرشان کوبیده ام که مثل دلمزخمی شده اند اگر زبان داشتند نفرینم میکردند اما رنگشان پریده از دلهره هایم ..................
نظرات 1 + ارسال نظر
زهرا چهارشنبه 4 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:16 ق.ظ http://www.romantic6370.blogsky.com/

سلام آرزوجان
طاعات و عباداتت قبول درگاه حق
التماس دعا
واقعا راست میگی
نوشتت معلومه که از ته دل نوشته شده چون به دل میشینه
و همچنین نوشته های دیگه ای که هرکدم زیبایی خودشون رو دارن
موفق باشی

سلام مرسی که سر زدی زهرا جان طاعت وعبادت شما هم قبول باشه نظر لطف تونه بازم سر بزنی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد