خزان آرزوها

عشق تو خوابی بودو بس نقش سرابی بودو بس

خزان آرزوها

عشق تو خوابی بودو بس نقش سرابی بودو بس

دلم برات تنگ شده

دلم برات تنگ شده چشام چه بی رنگ شده نذار به پات بیفتم دوباره برگرد...دوباره برگرد میاد اون لحظه که هرجا نفسام بوی تو داره دلم در انتظاره دوباره برگرد...دوباره برگرد دلم برات تنگ شده چشام چه بی رنگ شده نذار به پات بیفتم دوباره برگرد...دوباره برگرد یه روز از کاری که کردی پشیمون میشــی از جدایی منو درد غمت پریشون میشــی حالا دنیا واسه تو مستی و گرمی داره یه روز از بادهء این مستی تو گریون میشی برگرد دوباره برگرد...دوباره برگرد دلم برات تنگ شده چشام چه بی رنگ شده نذار به پات بیفتم دوباره برگرد...دوباره برگرد دلم برات تنگ شده چشام چه بی رنگ شده نذار به پات بیفتم دوباره برگرد...دوباره برگرد
نظرات 1 + ارسال نظر
باران بهاری پنج‌شنبه 25 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 09:37 ب.ظ

به یادت داغ بر دل مینشانم
ز دیده خون به دامن مینشانم
چو نی گر نالم از سوز جدایی
نیستان را به آتش میکشانم،نیستان را به آتش میکشانم

منم این اهنگ اقای اصفهانی رو دوس دارم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد