خزان آرزوها

عشق تو خوابی بودو بس نقش سرابی بودو بس

خزان آرزوها

عشق تو خوابی بودو بس نقش سرابی بودو بس

بهش بگید

حالا که وقت دل خوشیم بود رفتی وگریه هام بی اثر بود اما خداییش بدجوری دلمو شکستی اشکامو دیدی ولی رفتیو دل نبستی بهش بگید اسمون عشقمون تیره و تاره اما خیلی وقته که نای باریدن نداره بهش بگید گلای باغچه بهونشو میگرن همشون پژمرده شدن دارن می میرن بهش بگید هنوز بوش توی خونه پیچیده اون وقتا هم نمیدونست که دلم براش می میره بهش بگید با رفتنش دلمو سوزونده اخه مهرش بد جوری توی دلم مونده
نظرات 4 + ارسال نظر
مصطفی جمعه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 01:11 ب.ظ http://md4std.blogsky.com

اگر تنهاترین تنها شوم باز هم خدا هست
اوست که جانشین همه نداشته هاست
انگار خیلی دپرس و افسرده هستی امید.ارم که اشتباه فکر کرده باشم
به هر حال خدا حلال مشکلاته انشا اله خودش کمکت کنه

بله همین طوره انشا... خدا کمک میکنه

تسنیم شنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 12:30 ب.ظ http://t36.blogsky.com

سلام.چقدر شما زود به زود اپ میکنید! امیدوارم که زودتر حال روحیتون خوب بشه.خدا بزرگترین دارایی ماست.ازش غافل نشید.

مصطفی یکشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 08:10 ب.ظ http://md4std.blogsky.com

عذر میخوام شما کرد زبان هستی؟
اهل کجایی؟
من اهل کرمانشاه هستم و کرد زبانم
در هر صورت از آشناییتون خیلی خوشحالم

تسنیم دوشنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 06:07 ب.ظ

سلام.من نظر گذاشتم.پس نظر من کو؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد