خزان آرزوها

عشق تو خوابی بودو بس نقش سرابی بودو بس

خزان آرزوها

عشق تو خوابی بودو بس نقش سرابی بودو بس

دوست دارم

دوست دارم دوست دارم قد تموم عاشقا قد تموم ادما\از چشم من پنهون نشو از چشم من پنهون نشو\ دل بردیو پنهون شدی از من چرا ای بی وفا\ تنها شدم تنها شدم تنها نرو تنها نرو \ پر میکشی تا اسمون منه خسته بی بال وپر روزی که بر گردی دگر از من نمیبینی اثر\ من مثل ابر رهگذر میبارم از شب تا سحر دریا نمیگیره نشون از قطره های در به در\ عاشق چشمانت بودم اما سیاهی چشمانت را ازم گرفت عزیزم زندگی وبهار جدیدت مبارک........
نظرات 3 + ارسال نظر
وحید و شیدا پنج‌شنبه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 03:32 ب.ظ http://www.vahidslove.blogsky.com

سلام امیدوارم خوب باشیدمطالب وب لاگتون زیباست
همشو خوندم
خوشحال می شیم به ما هم سر بزنید
آرزوی بهترینارو براتون داریم

تسنیم یکشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 09:59 ق.ظ

جالب بود و پر از احساس مثل همیشه!موفق باشید.

ممنون دوست عزیز نظر لطفتونه

بهرام باعزت سه‌شنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 08:33 ب.ظ http://kereshmh.blogsky.com

نور در کاسه ی مس چه نوازش ها می ریزد.(سپهری)
عشق را بر معرفت تا ریشه است
هر رگ و هر پی ز ما اندیشه است(باعزت)
همیشه بر دکوراسیون نسبت گرم شب و روز غبار انکار
نشسته و گرنه این نسبت دامنه ای دارد به وسعت هوش.
غباری از دلم میرود اگر از وبلاگی که تازه سشاخته ام دیدن کنین.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد